- گنده ریش
- دمل دبیله: ... و سرخی بر روی و کلفه و گر و کوسگی و گنده ریش
معنی گنده ریش - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که مردم بدو خندندو او را مسخره کنند، ریشخند مسخره
پیر فرتوت، سال خورده، کمپیر
تخم مرغ لق و فاسد لاشه گندیده و مردار
آنکه گوشش بوی بد دهد
کسی که چیز های گندیده و فاسد فروشد
فیل بزرگ، ناقه سر بزرگ
پیر سالخورده (مخصوصا زن) : ای گنده پیر جادو، نگاه کن که بندیان چگونه بیرون آمدند. توضیح این ترکیب برای مردان پیر نیز استعمال شود: حور با تو چگونه پردازد ک حور با گنده پیرکی سازد ک (سنائی)، دنیا: از فرازش نبرده سوی نشیب مگر این گنده پیر غر چه فریب (سنائی) توضیح بعض فاضلان بضم اول خوانده اند ولی غالب محققان بفتح اول خوانند. هدایت نیز در انجمن آرا تصریح کرده: پیرزنی که بغایت سالخورده باشد و بد بوی گردد چه گویند که چون زنان بسیار پیر گردند گنده و بدبوی شوند. و آنندراج نیز همین عبارت را نقل کرده است
دوک دستی که بدان پنبه و پشم ریسند، چرخ کوزه گری که با دست چرخانند
لاشۀ گندیده
کسی که مردم به او می خندیدند و مسخره اش می کردند، مسخره، ریشخند
آنکه ریشی مدور دارد
کوفته کوچک: تا که بود گنده چی امرد ابرو ترش تا که بود حلقه چی شاهد شیرین دهن. (بسحاق اطعمه)
دشنامی است گه بریش: درم آمد علاج عشق درم گوه ریشا، چه سود از این و از آن. (سنائی)
دشنامی است گه بریش: درم آمد علاج عشق درم گوه ریشا، چه سود از این و از آن. (سنائی)